روانشناسی تحلیلی
آنچه در این مقاله می خوانید
روانشناسی تحلیلی یکی از شاخههای روانشناسی بسیار مهم و پرطرفدار است که افراد زیادی از آن استفاده میکنند. روانشناسی تحلیلی که به آن روانشناسی یونگ نیز میگویند طرفداران مخصوص به خود را دارد. اگر می خواهید در مورد این شاخه از روانشناسی بیشتر بدانید و با جزئیات بیشتر آشنا شوید هست ولی مطلب را تا انتها مطالعه کنید زیرا قصد داریم که این روانشناسی را با هم بررسی کنید.
روانشناسی تحلیلی چیست؟
قبل از اینکه بخواهیم در مورد جزئیات مربوط به روان درمانی تحلیلی و روانشناسی یونگ بپردازیم بهتر است که با مفهوم و معنای کلی آن آشنا شویم. موسس این شاخه از روانشناسی، روانشناس معروفی به اسم یونگ است. یونگ یکی از شاگردان و همچنین همکاران زیگموند فروید بود. در ابتدا این روانشناسی یعنی یونگ پیرو مکتب فکری فروید بود. اما بعد از گذشت مدت زمانی و با کسب اطلاعات و تجارب بیشتری، خط فکری آنها اختلافهای زیادی پیدا کرد. در پایان باعث شد که فروید و یونگ از هم جدا شوند.
یونگ بعد از جدایی از فروید مکتب و خط فکری جدیدی به اسم روان درمانی را تاسیس کرد. این شاخه از روانشناسی یکی از شاخههای بسیار پرطرفدار و مهم برای انواع رویکردهای درمانی است. روانشناسی یونگ بر این موضوع تاکید دارد که تمامی حافظه، افکار و همچنین نیروهای ناخودآگاه انسان بر روی رفتارها و احساسات تاثیرگذار هستند. به همین دلیل است که در این رویکرد روانشناسی باید در ابتدا با ناخودآگاه انسان ارتباط پیدا کرد.
درست است که یونگ خط فکری جدایی از زیگموند فروید را در پیش گرفت اما ریشه و اساس روانشناسی یونگ در نظریات و خط فکری فروید است. در واقع در روان درمانی تحلیلی تلاش میشود تا تاثیری که ناخودآگاه بر زندگی انسان میگذارد بررسی شود. از همین رو است که روان درمانگرانی که از این روش درمانی استفاده میکنند توجه ویژهای به اتفاقات و حوادثی که در کودکی برای فرد پیش آمده است، میکنند.
نقش خودآگاه و ناخودآگاه بودن در روانشناسی تحلیلی
همانطور که در بالا به صورت خلاصه در مورد آن صحبت شد، خودآگاه و ناخودآگاه انسان در روان درمانی تحلیلی بسیار مهم و اساسی است. در واقع پایه و اساس این روش درمانی ناخودآگاه و خودآگاه انسان است. روانشناسان به صورت کلی ذهن انسان را به دو بخش خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم بندی میکنند. منظور از بخش خودآگاه یا هوشیار ذهن بخشی از ذهن است که قادر به درک و آگاهی آن در بخشی از زمان وجود دارد. در واقع تمامی ادراک و احساسات آگاهی افراد در این بخش قرار میگیرد. اما بخش ناخودآگاه ذهن مربوط به تمامی تجارب و اتفاقات گذشته فراموش شده یا سرکوب شده است. آگاهی فرد در مورد احساسات و ادراکات مربوط به این بخش بسیار کم است البته که ناخودآگاه خود باز به بخش ناخودآگاه نهفته و ناخودآگاه سرکوب شده تقسیمبندی میشود.
تشخیص منشها و سنخهای روانی از دیدگاه تحلیل گر روانی
گوستاو یونگ بنیانگذار روان درمانی تحلیلی مشکلات و اختلالات روانی را به دو دسته برونگرایی و درونگرایی تقسیمبندی میکند. به این منش و سنخ، تیپ شخصیتی نیز میگویند. منظور از برون گرایی چیست؟ برون گرایی به معنای این است که فرد برونگرا با استفاده از محرکهای بیرونی هدایت و برانگیخته میشود. اما در مقابل، منظور از منش درونگرا این است که با استفاده از محرکها و عوامل درونی و ذهنی کنترل و برانگیخته میشود.
اصول روانشناسی تحلیلی یونگ بر پایه چه چیزهایی است؟
همانطور که در بالا نیز در مورد آن صحبت کردیم روان درمانی یونگ بر اساس ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه شکل گرفته است. در این رویکرد روانشناسی به بررسی ضمیر ناخودآگاه برای درمان بیماریها و مشکلات مختلف پرداخته میشود. اما بسیاری از اصول و پایههایی که در این روانشناسی وجود دارند را نیز در ادامه با هم بررسی میکنیم.
1- ناخوداگاه
ناخودآگاه انسان که مهمترین بخش از روان تحلیلی است خود به دو دسته ناخودآگاه جمعی و ناخودآگاه فردی دسته بندی میشود. بخش ناخودآگاه فردی در مورد تمامی اتفاقات و تجربههای گذشته فراموش شده یا سرکوب شده فرد است. این اتفاقات و تجربههای تاثیرات بسیار زیادی بر روح و روان فرد بر جای گذاشته است که میتواند در قالب رفتار و احساساتی خودشان را نشان بدهند. روانشناسان این حوزه با بررسی ناخودآگاه هر فرد تلاش میکنند تا ریشه رفتارها و احساسات افراد را بررسی کنند سپس در جهت درمان آنها تلاش کنند. به این موضوع توجه کنید که پاسخ سوالهایی مثل انگیزه چیست و امثال آن را میتوان در روان درمانی تحلیلی پیدا کرد.
2- اختلال روانی
اختلال روانی در روان تحلیلی به عنوان روانرنجوری شناخته میشود. در این رویکرد روانشناسانه، روانرنجوری چالشی است که فرد زمانی دچار آن میشود که نمیتواند ناخودآگاه فردی و جمعی را در کنار هم قرار بدهد. در نهایت این اختلالات در قالبهایی مثل افسردگی، اضطراب و دیگر بیماریهای روانی خودشان را نشان میدهند.
3- پرسونا
پرسونا یا ماسک بخشی از شخصیت افراد است که با توجه به آن به دیگران و به اجتماع نشان داده میشود. در واقع پرسونا مثل یک ماسک دست ساز یا یک نقاب است که ویژگیهای شخصیتی و رفتاری فرد را میپوشاند. همه افراد پرسونا و نقابهای مختلفی دارند که در ویژگیها و موقعیتهای مختلف از آنها استفاده میکنند.
4- سایه
سایه یکی از کهن الگوهای روانشناسی یونگ است. کهن الگو را در ادامه با هم بررسی خواهیم کرد. سایه میتواند هم مخرب باشد و هم سازنده. به زبان ساده سایه شامل احساسات، افکار، ادراکات ممنوعه و سرکوب شده است که فرد تلاش میکند تا آنها را در خود نپذیرد. این احساسات و ویژگیهای ممنوع میتواند شامل تابوها، ترسهای غیرعادی، تجربههای تلخ، آرزوهای غیراخلاقی و… باشد. بررسی این اصل در روانشناسی یونگ بسیار دشوار و در عین حال بسیار با اهمیت و کمک کننده است.
5- آنیما و آنیموس
آنیما و آنیموس نیز روان انگارههایی هستند که در روانشناسی یونگ وجود دارند. به زبان ساده آنیما بخشی از ناخودآگاه مردان است که به آن بخش زنانه ذهن مردان گفته میشود. آنیموس نیز یک بخش مردانه از ناخودآگاه زنان است.
6- کهن الگو
کهن الگوهای یونگ نیز یکی دیگر از اصول و پایههای بسیار مهم این نوع از روانشناسی است. کلمه کهن الگو به این معنا است که با توجه به این الگو چیزهای مختلفی را از روی آن میسازند. موضوع کهن الگو با بررسی ناخودآگاه جمعی توسط یونگ بیان شد. در واقع کهن الگو ها نشان دهنده باورها و رفتارهایی هستند که مطابق با یکسری الگوهای از پیش تعیین شده روی میدهند. کهن الگوها یا آرکی تایپها ویژگیهای از ناخودآگاه جمعی هستند که در همه افراد مشترک بوده و حتی از نسلی به نسل دیگر نیز منتقل میشوند.
روان درمانی تحلیلی چیست؟
اگر بخواهیم یک تعریف کوتاه و جامع در مورد روان درمانی تحلیلی داشته باشیم باید گفت که روان درمانی تحلیلی بر اساس نیروهای ناهشیار یا همان ناخودآگاه انسان شکل گرفته است. در واقع باید گفت که پایه و اساس کلی این نوع از روانشناسی مربوط به نظریهها و خط فکری زیگموند فروید است. در واقع در این شاخه از روانشناسی به این موضوع اشاره میشود که ناخودآگاه و ناهشیار افراد تا چه اندازه بر روی رفتار و احساسات آنها تاثیر گذار هستند و آیا با کنترل این بخش ناهشیار و ناخودآگاه ذهن، میتوان احساسات و رفتارهای انسانها را کنترل کرده و آنها را تا حد زیادی بهبود داد یا خیر؟
1- خود و سایه
سایه و خود از دیگر اصول مهم روان درمانی تحلیلی هستند. در واقع سایه تمامی بخشهایی از شخصیت و ذهن ما است که آنها را انکار میکنیم و یا آنها را از دیگران پنهان میکنیم. این اتفاق زمانی میافتد که فکر میکنیم اگر این ویژگیهای شخصیتی در ما بروز پیدا کند و دیگران به آن آگاه شوند، جایگاهی در بین دیگران نخواهیم داشت. در واقع سایه بخش تاریکی از وجود ماست که از نمایان شدن و مشخص شدن آن ترس داریم.
این ویژگیهای شخصیتی ویژگیهایی هستند که افراد با فکر کردن درمورد آنها احساس بدی نسبت به خود پیدا میکنند و به همین دلیل افراد این ویژگیها را در خود انکار و پنهان میکنند. در مقابل سایه، خود سالم و واقعی فرد وجود دارد که توانایی مدیریت و سازماندهی خودآگاه و ناخودآگاه ذهن را بر عهده دارد. خود اگر ضعیف باشد فرد را در مشکلات روانی اختلالات شخصیتی مختلفی فرو میبرد. یونگ به این موضوع اشاره دارد که خود و من تفاوت بسیار زیادی با هم دارد و خود را تمامیت روانی هر فردی میشناسند.
2- صورتک و روانانگاره
اما صورتک که یکی دیگر از اصول و پایههای مهم در روانشناسی تحلیلی است، بخشی از خود آگاه ذهن افراد است که با استفاده از آن میتوان با دنیای بیرون ارتباط برقرار کرد. صورتک با استفاده از جنبههای مختلفی مثل فرهنگ، شغل، طبقه اجتماعی و… ساخته میشود. افراد تلاش میکنند تا در هر موقعیتی از یک صورتک استفاده کنند.
اما در مورد انگاره باید گفت که بخش ناخودآگاه صورتک همان انگاره است. این موضوع مهم را به خاطر بسپارید که روان انگاره با جنسیت متضاد هر فرد نشان داده میشود. همانطور که در قسمتهای قبلی اشاره کردیم آنیما مربوط به روان زنانه در ذهن مردان است و آنیموس مربوط به روان مردانه در ذهن خانمها است. به زبان ساده باید گفت که روان انگاره یک منش باستانی و کهن است. این ویژگی میتواند ارثی هم باشد.
تفاوت روان درمانی و مشاوره در چیست؟
یکی از سوالاتی که برای بسیاری از افراد در مورد خدمات روانشناسی ممکن است پیش بیاید این است که روان درمانی و مشاوره چه تفاوتهایی با هم دارند. در پاسخ باید گفت که در بسیاری از موارد مشاوره و روان درمانی به یک مفهوم و تعریف معنا میشوند. اما در واقع باید گفت که این دو تفاوتهای زیادی با هم دارند. البته دو واژه روانشناسی و روانکاوی نیز در بسیاری از مواقع به جای هم استفاده میشوند. در صورتی که مفهوم این دو واژه و تاثیرات آن نیز تفاوتهای بسیار زیادی با هم دارند.
مشاوره و روان درمانی تفاوتهای بسیار زیادی با هم دارند. همانطور که از اسم آن مشخص است مشاوره میتواند یک مشورت کوتاه یا طولانی برای موقعیتهای خاص افراد مثل ازدواج، مهاجرت، طلاق، ادامه تحصیل، فرزندآوری، مشکلات خانوادگی و… باشد. معمولا جلسات مشاوره در چند جلسه خلاصه میشوند. اما روان درمانی همانطور که از اسم آن معلوم است یک روش درمانی برای درمان و رفع اختلالات و بیماریهای روحی و روانی است. معمولاً جلسات روان درمانی بسیار طولانیتر از جلسات مشاوره هستند.
در روان درمانی، روانشناس باید به شناخت عمیقتر و بیشتری از فرد از گذشته تاکنون برسد. اما در روان درمانی، روانشناس تلاش میکند که در ابتدا ریشه اختلال را پیدا کرده و سپس با توجه به راهکارهای موجود، چند راهکار در پیش بگیرد. اما مشاوره برای شناخت عمیق و و زیاد مراجعه کننده نیست. در همین راستا باید تفاوتهای مربوط به مشاور و روان درمانگر را نیز بررسی کرد. روان درمانگر باید با توجه به روشهای مشخص روانشناسی و روانپزشکی راهکار های عمیق و موثری را ارائه میکند.
به همین دلیل اگر به دنبال روانشناس خوب در تهران هستید میتوانید برای دریافت انواع خدمات روانشناسی و درمانی و روانشناسی تحلیلی به کلینیک درمانی دکتر کاشفی زاده مراجعه کرده و با بهرهگیری از روانشناسان و روان درمانگران با سابقه و با تجربه، تمامی اختلالات و چالشهای روحی و روانی خود را درمان کنید.
سوالات متداول
آیا مشاوره و روان درمانی شباهتهایی هم باهم دارند یا خیر؟
بله با وجود تفاوتهای مختلف در روان درمانی و مشاوره، شباهتهایی نیز بین این دو مفهوم وجود دارد. از مهمترین شباهتها میتوان خلق یک ارتباط درمانی موثر بین روانشناس و مراجعه کننده اشاره کرد. همچنین میزان تاثیر و اثربخشی هر دوی این این روشها برای بخش بزرگی از جامعه مثل کودکان و بزرگسالان دارای اهمیت است. از دیگر شباهتهای مشاوره و روان درمانی میتوان به به درک رفتار و احساس اشخاص، زندگی فردی و اجتماعی بهتر و… اشاره کرد.
چطور باید روان درمانگر تحلیلی را انتخاب کرد؟
انتخاب روان درمانگر تحلیلی کار دشواری است. زیرا افراد زیادی به این شاخه روانشناسی مسلط نیستند. اگر تمایل دارید از این روش درمانی استفاده کنید، میتوانید به کلینیک دکتر کاشفی زاده مراجعه کرده و یا اینکه درخواست خودتان را به صورت اینترنتی در سایت دکتر کاشفی زاده به ثبت برسانید.
روان درمانی تحلیلی بیشتر برای چه حوزه و اختلالاتی کاربرد دارد؟
معمولاً افرادی بیشتر از این روش درمانی استفاده میکنند که از دیگر روشهای درمانی و روانکاوی در روانشناسی نتیجه نگرفتهاند. به صورت کلی هیچگاه نمیتوان یک پاسخ ثابت و مطلق به این سوال داد. اما به صورت حدودی میتوان گفت که این روش درمانی برای اختلالاتی مثل فوبیا، افسردگی، اضطراب، وسواس فکری، تروما، مشکلات جنسی، مشکلات هویتی و… کاربرد دارد.