انگیزه چیست؛ معرفی انواع انگیزه

۰
انگیزه چیست؛ معرفی انواع انگیزه

اصطلاح “انگیزه” توضیح می‌دهد که یک فرد چرا و به چه دلیلی کاری را انجام می‌دهد. در واقع می‌توان گفت این اصطلاح نیروی محرکه اعمال انسان در زندگی است. به عنوان مثال، انگیزه چیزی است که به شما کمک می‌کند تصمیم به کاهش وزن بگیرید، یا شما را وادار به تلاش بیشتر در محل کار خود می‌کند. به طور خلاصه، انگیزه منجر می‌شود که به گونه‌ای عمل کنید که شما را به اهداف خود نزدیکتر کند. انگیزش مفهومی است که از انگیزه شکل می‌گیرد و فرآیندی است که رفتارهای هدف مدار را آغاز، هدایت و حفظ می‌کند. انگیزش شامل نیروهای بیولوژیکی، عاطفی، اجتماعی و شناختی است که رفتار انسان را فعال می‌کند. در این مقاله قصد داریم تا به توضیح جامع و کامل انگیزش، نظریه‌ها و مولفه‌های آن بپردازیم.

انگیزش یا انگیزه چیست؟

انگیزش یا انگیزه چیست؟

انگیزش از مفهوم “انگیزه” گرفته شده است که به نیازها، خواسته‌ها، تمایلات یا اغراض یک فرد اشاره می‌کند و فرآیند برانگیختن افراد برای اقدام به منظور دستیابی به هدف است و عناصر مختلفی را شامل می‌شود. برای مثال؛ عناصر روانشناختی که به رفتار افراد در زمینه اهداف شغلی دامن می‌زنند می‌تواند میل به پول باشد. انگیزش همچنین شامل عواملی است که اقدامات هدفمند را هدایت و حفظ می‌کند. اگر تاکنون هدفی داشته‌اید، احتمالاً می‌دانید که تنها داشتن میل به انجام یک کار کافی نیست و باید بتوان در برابر موانع مختلف نیز پافشاری کرده و استقامت لازم برای ادامه راه با وجود مشکلات پیش رو وجود داشته باشد.

این اجزا  برای ایجاد انگیزه و حفظ آن ضروری  هستند. سه مؤلفه اصلی برای ایجاد و حفظ انگیزه عبارت‌اند از؛ فعال‌سازی، پشتکار و شدت.

فعال سازی یا ایجاد فعالیت، تصمیم برای شروع یک رفتار است.  برای مثال نمونه‌ای از فعال سازی را می‌توان ثبت نام در دانشگاه به منظور کسب مدرک به حساب آورد.

پافشاری یا پشتکار و مقاومت، تلاش مداوم برای رسیدن به هدف با وجود موانع و مشکلات فراوان است. مثالی از پشتکار این است که در کلاس‌های دانشگاه خود حاضر شوید، حتی اگر از شب قبل تا دیروقت بیدار مانده باشید.

شدت، تمرکز و نیرویی است که برای دنبال کردن یک هدف اختصاص داده می‌شود. برای مثال، یک دانشجو ممکن است بدون تلاش زیاد (با حداقل میزان شدت) به تحصیل بپردازد، در حالی که دانشجو دیگری به طور منظم مطالعه می‌کند و در بحث‌های کلاسی شرکت می‌کند (شدت بیشتر).

انواع انگیزه ها

دو نوع اصلی انگیزه اغلب به عنوان انگیزه بیرونی یا درونی توصیف می‌شوند.

انگیزه بیرونی، از محیط خارجی نشأت می‌گیرد و اغلب شامل پاداش‌های بیرونی مانند پول، شان اجتماعی یا تمجید می‌شود. انگیزه بیرونی زمانی است که شما کاری را به عنوان وسیله‌ای برای رسیدن به هدف مشخصی انجام می‌دهید. به عبارت دیگر، انگیزه بیرونی زمانی است که محرک‌های بیرونی رفتار شما را تعیین می‌کنند. به عبارت دیگر به عوامل محیطی اطلاق می‌شود که شما را به دادن یک پاسخ خاص، تکرار آن و در نهایت به دست آوردن آن سوق می‌دهد.

انگیزه درونی، درونی است و از درون فرد نشات می‌گیرد، مانند حل یک جدول پیچیده صرفاً برای رضایت از حل یک مشکل. انگیزه درونی مستلزم خلاقیت و کنجکاوی است. همچنین به نیاز روانی به درگیر شدن در چیزی بدون پاداش بیرونی اشاره دارد. انگیزه درونی توسط عوامل محرک تعیین نمی‌شود، بلکه با روش فعال و عمدی که شایستگی خود را می‌سنجید، بر اساس اهداف و مقاصد شخصی تعیین می‌شود.

در مشاوره خانواده برخی تحقیقات نشان می‌دهند که نوع سومی از انگیزه نیز وجود دارد و آن انگیزه خانوادگی است.  این نوع از انگیزه زمانی نمود پیدا می‌کند که انگیزه درونی برای انجام یک کار نداشته باشید (بدون انگیزه درونی)، اما به این دلیل که وسیله‌ای برای حمایت از خانواده است و برای ایجاد خشنودی و رضایت در اعضای خانواده انجام می‌دهید.

دلیل اهمیت انگیزه

دلیل اهمیت انگیزه

انگیزه به عنوان یک نیروی هدایت کننده برای همه رفتارهای انسانی در طول زندگی عمل می‌کند.  بنابراین، درک اینکه چگونه انگیزه عمل می‌کند و عواملی که ممکن است بر آن تأثیر بگذارند می‌تواند به دلایل مختلفی مهم باشد. انگیزه از اهمیت بالایی برخوردار است چرا که؛

  • موجب افزایش تلاش برای رسیدن به اهداف خود و همچنین کارایی می‌شود
  • می‌تواند شما را وادار به اقدام به انجام کاری کند
  • به شما کمک می کند از رفتارهای ناسالم یا ناسازگار مانند ریسک پذیری و اعتیاد اجتناب کنید
  • به شما کمک می‌کند کنترل بیشتری بر زندگی خود داشته باشید
  • و رفاه و شادی کلی زندگی خود را بهبود ببخشید

رفتارهای با انگیزه شامل چه رفتارهایی هستند؟

رفتارهای با انگیزه شامل چه رفتارهایی هستند؟

رفتارهای انگیزشی اجزای اساسی زندگی انسان‌ها هستند. این رفتارها کنش متقابل انسان با مولفه‌های مختلف محیطی که برای بقای فرد و گونه مهم هستند را کنترل می‌کنند. رفتارهای انگیزشی توسط تعاملات پیچیده سیستم‌های عصبی توزیع شده در سراسر مغز ایجاد می‌شوند. برجسته‌ترین آنها نیمکره‌های مغزی، هیپوتالاموس و مغز پیشین هستند. این نواحی با استفاده از اتصالات پیچیده عصبی، طیف گسترده‌ای از ورودی‌های صوتی را پردازش می‌کنند، حالت‌های برانگیختگی را کنترل می‌کنند و اجزای حرکتی مختلف که رفتارهای انگیزشی را تشکیل می‌دهند را سازمان‌دهی می‌کنند. چهار جزء که هر یک به روش منحصر به فردی در تولید رفتار انگیزشی نقش دارند عبارتند از: مولفه‌های زیست شناسی، محرک‌های محیطی، شناخت و احساس. برای نمونه، نوع دوستی یک رفتار انگیزشی است که برخی افراد برای کمک به دیگران انگیزه دارند. یک فرد انسان دوست نمونه‌ای از کسی است که انگیزه‌اش تبدیل دنیا به مکانی بهتر است. انگیزه کمک به دیگران ممکن است ناشی از یک گرایش درونی همراه با احساس خیر عمومی و همدلی برای دیگران باشد.

نظریه های انگیزش

نظریه های انگیزش

در طول تاریخ، روانشناسان نظریه‌های مختلفی را برای توضیح اینکه چه چیزی باعث رفتار انسان می‌شود، ارائه کرده‌اند. تئوری‌های متداول زیادی برای توضیح اینکه چرا یک فرد برای رسیدن به یک هدف یا انجام یک کار تلاش می‌کند نیز وجود دارد. در ادامه برخی از نظریه‌های اصلی انگیزش آورده شده است.

نظریه غریزی انگیزش

این نظریه نشان می‌دهد که رفتارها توسط غرایز که الگوهای ثابت و ذاتی رفتار هستنذ برانگیخته می‌شوند. روانشناسانی مانند ویلیام جیمز، زیگموند فروید و ویلیام مک دوگال چندین انگیزه اساسی انسانی را پیشنهاد کرده‌اند که رفتار را بر می‌انگیزد و شامل غرایز بیولوژیکی هستند که برای بقای ارگانیسم مهم هستند. مانند ترس، عشق و … .

نظریه سائق‌ها و نیازها

بسیاری از رفتارها مانند خوردن، آشامیدن و خوابیدن با انگیزه زیست شناسی انجام می‌شوند. انسان‌ها نیاز بیولوژیکی به غذا، آب و خواب دارند. بنابراین، ما برای خوردن، نوشیدن و خوابیدن انگیزه داریم. نظریه کاهش سائق نشان می‌دهد که افراد این انگیزه‌های بیولوژیکی اولیه را دارند و رفتارهای ما به دلیل نیاز به تحقق این انگیزه‌ها برانگیخته می‌شود. تئوری کاهش سائق در طول دهه 1940 و 1950 به عنوان راهی برای توضیح رفتار، یادگیری و انگیزه رایج شد. این نظریه توسط کلارک هال رفتارگرا ایجاد شد و توسط همکار او کنت اسپنس توسعه یافت. بر اساس این تئوری، کاهش سائق‌ها نیروی اصلی انگیزش است.  هال معتقد بود که رفتار یکی از راه‌هایی است که یک موجود زنده تعادل خود را حفظ می‌کند. بر اساس این ایده، هال عنوان کرد که تمام انگیزه‌ها در نتیجه این نیازهای بیولوژیکی به وجود می‌آیند. تشنگی، گرسنگی، و نیاز به گرما همگی نمونه‌هایی از انگیزه هستند. یک سائق حالتی ناخوشایند ایجاد می‌کند. به منظور کاهش این حالت، انسان‌ها و حیوانات به دنبال راه‌هایی برای برآوردن این نیازهای بیولوژیکی هستند. بنابراین وقتی گرسنه هستیم غذا می‌خوریم.

نظریه خودشکوفایی مزلو

نظریه دیگری که توسط روانشناس آبراهام مزلو در اواسط قرن بیستم ارائه شد، نظریه خودشکوفایی است. این نظریه بر اساس سلسله مراتبی از نیازهای اساسی روانشناختی، بر ترتیبی تمرکز می‌کند که نیازهای فرد باید پیش از رسیدن به بالاترین سطح خودشکوفایی برآورده شود. سطوح به شکل هرم بر روی هم چیده شده‌اند و هر سطح به عنوان پایه‌ای برای سطح بالای آن در نظر گرفته می‌شود. آبراهام مزلو سلسله مراتب نیازها را در سال 1943 بیان کرد. به گفته او، انسان‌ها ذاتاً انگیزه دارند و با ایجاد سطوح موفقیت از بالاترین نیازهای اساسی مانند غذا، سرپناه، و سلامتی، به سمت پتانسیل کامل خود یعنی خودشکوفایی و نیازهای دیگر مانند عشق، تعلق و عزت نفس تلاش می‌کنند.

سطوح برانگیختگی

تئوری برانگیختگی انگیزش نشان می‌دهد که افراد برای انجام رفتارهایی انگیزه دارند که به آنها کمک می‌کند سطح بهینه انگیختگی خود را حفظ کنند. برای مثال، انجام رفتارهای هیجان انگیز مانند شرکت در مسابقه اتوموبیل رانی.

نظریه سه بعدی اسناد

این نظریه توسط برنارد واینر بیان می‌کند که افراد آنچه را که انجام می‌دهند، برای ثبات، کنترل و کنترل‌پذیری انجام می‌دهند. The Hawthorne Effect معتقد است که افراد زمانی که تحت نظر هستند سخت‌تر کار می‌کنند و انگیزه بیشتری برای انجام یک کار دارند.

تفاوت انگیزه، انگیزش و انگیزاننده

تفاوت انگیزه، انگیزش و انگیزاننده

انگیزه و انگیزش دو اصطلاح مرتبط هستند، اما معنی یکسانی ندارند. در عوض، مکمل هم هستند.  درک تفاوت بین هر دو مفهوم، کلید درک رفتار انسان به طور کلی است. می‌توان گفت که انگیزه، به خودی خود، یک عمل را تحریک می‌کند. از سوی دیگر، انگیزش، نیرویی است که فرد را به انجام عمل مذکور سوق می‌دهد. داشتن انگیزه و دلیل برای انجام آن کافی نیست و یک قدرت درونی و انگیزش برای حرکت و پیشبرد اهداف نیاز است. به همین ترتیب، اگر انگیزش وجود نداشته باشد، انگیزه بی فایده است. به عبارت دیگر، انگیزش فرآیند روانی است که به یک رفتار عمومی اشاره دارد. از سوی دیگر، انگیزه علت واقعی رفتار مذکور است. بنابراین انگیزه خود فرآیند است و انگیزش دلیل عینی برای اقدام است.‌ انگیزه به دو نوع انگیزه‌های اولیه (فطری یا بیولوژیکی) و انگیزه‌های ثانویه (اکتسابی یا اجتماعی) دسته‌بندی می‌شوند.

درک تفاوت بین انگیزه‌های اولیه و ثانویه برای درک انگیزش ضروری است. زیرا اگرچه همه گونه‌ها انگیزه‌های اولیه را دارند، اما انگیزه‌های ثانویه تنها منحصر به انسان است. انگیزه های اولیه مربوط به بقا هستند.  گرسنگی، تشنگی، خواب، رابطه جنسی و اجتناب از درد برخی از انگیزه‌های اولیه می‌باشند و فرآیندهای ضروری هستند که بقای یک فرد را تضمین می‌کنند. انگیزه‌های ثانویه به رشد عمومی افراد پس از یک تجربه یادگیری مربوط شده و از طریق تعامل بین افراد ایجاد می‌شوند و مانند انگیزه‌های اولیه، رفتار را فعال و هدایت می‌کنند. اگرچه این انگیزه‌ها برای بقای انسان ضروری نیستند، اما نقش مهمی در رشد عاطفی دارند. موفقیت، کنترل خشم و دوری از خشونت، تعلق و قدرت نمونه‌هایی از انگیزه‌های ثانویه هستند. در خاتمه می‌توان گفت که انگیزه‌ها دلایلی هستند که افراد به رفتاری خاص دست می‌زنند و تمایلات درونی یک فرد هستند که در جهت دستیابی به هدف تلاش کند. از سوی دیگر، انگیزش به فرآیندهای روانشناختی اساسی اشاره دارد که توضیح می‌دهد چرا انگیزه‌های مختلف بر رفتار انگیزشی اثر می‌گذارند.  به عبارت دیگر، چرا و چگونه انگیزه‌ها به ما انگیزش می‌دهند.

از طرفی، در کنار انگیزه و انگیزش مولفه‌های دیگری وجود دارند که بر این دو مفهوم اور می‌گذارند. این مولفه‌ها محرک‌ها یا انگیزاننده‌ها هستند. انگیزاننده‌ها تکنیک‌ها یا مشوق‌هایی هستند که برای ایجاد انگیزه در افراد استفاده می‌شوند. به عنوان مثال، افزایش حقوق، اهدای پاداش، ارتقاء، احترام و غیره، انگیزاننده‌هایی در محیط کاری به شمار می‌آیند.

روانشناسی انگیزش

انگیزش تمایل به عمل در خدمت یک هدف است و عنصر حیاتی در تعیین و دستیابی به اهداف  می‌باشد. انگیزه یکی از عوامل محرک رفتار انسان است که به رقابت دامن می‌زند و باعث ایجاد ارتباط اجتماعی شده و شامل میل به ادامه تلاش برای رسیدن به معنا، هدف و زندگی ارزشمند می‌باشد. اهمیت بالای انگیزش منجر به پدیدار شدن روانشناسی انگیزش شده است. روانشناسی انگیزش مطالعه‌ای است در مورد اینکه چگونه متغیرهای بیولوژیکی، روانی و محیطی به انگیزه کمک می‌کنند. یعنی بدن و مغز چه نقشی در ایجاد انگیزه دارند. چه فرآیندهای ذهنی کمک می‌کند و در نهایت اینکه انگیزه‌های مادی، اهداف و بازنمایی ذهنی آنها چگونه به افراد انگیزه می‌دهد. روانشناسان انگیزه انسان را فرآیندی تعریف می‌کنند که از طریق آن فعالیت‌ها شروع، هدایت و تداوم می‌یابد تا نیازهای خاصی برآورده شود. نیازها می‌توانند روانی (مثلاً نیاز به تأیید) یا فیزیکی (مثلاً نیاز به غذا) باشند. ایده این است که انگیزش ما را برای رسیدن به یک هدف راهنمایی می‌کند و این رفتار هدفمند می‌تواند بسیار رضایت بخش باشد. مراجعه به روانشناس و انجام مشاوره فردی یکی از اعمالی است که می‌تواند به افراد در ایجاد انگیزه و تقویت آن کمک کند. برای مثال مشاوره قبل از ازدواج می‌تواند به زوجین کمک کند تا درک عمیق‌تری از انگیزه و نیروهای انگیزشی خود از ازدواج داشته باشند.

جایگاه انگیزش در روانشناسی

جایگاه انگیزش در روانشناسی

همان طور که گفته شد انگیزش جایگاه ویژه‌ای در علوم روانشناسی دارد. چرا که ممکن است گاهی اوقات کمبود انگیزه با یک وضعیت سلامت روانی مانند داشتن علائم افسردگی مرتبط باشد. توصیه می‌شود اگر علائم بی تفاوتی، بی انگیزگی و خلق و خوی ضعیف را در خود احساس می‌کنید حتما با یک روانشناس صحبت کرده و مشاوره آنلاین دریافت کنید. روانشناسان معتقدند که ممکن است انگیزه‌های اساسی وجود داشته باشد که رفاه فرد را تامین می‌کند، لذت ایجاد می‌کند و تعاملات منفی را در زندگی فرد به حداقل می‌رساند. انگیزه توسط فرآیندی هدایت می‌شود که رفتارهای هدف مدار فرد را آغاز، هدایت و حفظ می‌کنند. این انگیزه می‌تواند کار کردن برای دریافت دستمزد، خلق آثار هنری برای لذت، یا حتی ارضای نیاز برای برآوردن کنجکاوی، استقلال و اعتبار خود در زندگی باشد. انگیزه توسط حرکت تحریک می‌شود و این حرکت باعث می‌شود که فرد عمل کند، تغییر ایجاد کند و به اهداف خود برسد. به همین دلیل است که انگیزش جایگاه ویژه‌ای در روانشناسی دارد. چرا که در صورت عدم وجود در زندکی فرد می‌تواند منجر به مشکلات عدیده‌ی روانی شود. برای مثال زمانی که فردی برای دریافت مشاوره طلاق به روانشناس مراجعه می‌کند، درک و بررسی دلایل فرد برای طلاق می‌تواند نشان دهنده عدم وجود انگیزه کافی برای ادامه و تلاش برای بهبود زندگی زناشویی باشد.

انگیزه های درونی

انگیزه‌های درونی انگیزه‌هایی هستند که صرفاً از درون فرد ناشی می‌شوند و هیچ پاداش، محرک و یا فشار خارجی وجود ندارد. به عنوان مثال، افرادی که انگیزه ذاتی برای دویدن دارند، این کار را انجام می‌دهند، زیرا آنها خود احساس دویدن را دوست دارند و این بخش مهمی از هویت آنها است. اگرچه وجود انگیزه‌های بیرونی می‌توانند انگیزش فرد را در مدت کوتاهی افزایش دهند، اما دوام طولانی مدت نداشته و به مرور زمان می‌تواند تبدیل به عادت شده و یا حتی نتیجه معکوس داشته باشند. در مقابل، انگیزه‌های درونی قدرتمند و اغلب دائمی هستند چرا که با هویت فرد ادغام شده و به عنوان منبع مستمر انگیزه عمل می‌کنند. انگیزه‌های درونی افراد را با قدرت بیشتری تحت فشار قرار می‌دهند و دستاوردها رضایت بخش‌تر هستند.

نقش انگیزش در رفتار و یادگیری

نقش انگیزش در رفتار و یادگیری

همان طور که گفته شد، انگیزش دلیل یا دلایلی است که باعث می‌شود فرد به شیوه‌ای خاص رفتار یا عمل کند. به طور کلی، میل افراد به انجام کاری توسط انگیزه او تقویت می‌شود و یک عنصر حیاتی در دستیابی به اهداف در زندگی است. این اهداف می‌توانند شخصی، رقابتی و یا مبتنی بر جامعه باشند. انگیزه همچنین منجر به افزایش تلاش و انرژی می‌شود و تعیین می‌کند که آیا دانش آموز یک کار (حتی یک کار دشوار) را با اشتیاق دنبال می‌کند یا با نگرش ضعیف. برای مثال وجود انگیزه برای دریافت مدرک می‌تواند منجر به تلاش بیشتر برای درس خواندن باشد. انگیزه شروع و تداوم فعالیت‌ها را افزایش می‌دهد و بر اثر مطلوب یادگیری دانش آموز از جمله اهداف، تلاش، پشتکار و عملکرد تأثیر می‌گذارد. روانشناسی کودک و نوجوان اهمیت انگیزه در یک محیط آموزشی را با شاخص‌هایی مشخص می‌کند که فرد یادگیرند یعنی دانش آموز را در موقعیتی قرار می‌دهند که نیرو و تمایلات او توسط انگیزش تقویت می‌شود. ایجاد انگیزه در محیط آموزشی منجر می‌شود تا دانش‌آموزان بتوانند محتوای آموخته‌شده را با موقعیت‌های جدید تطبیق دهند، زیرا تمایل دارند به دلایل یا چارچوب‌های اساسی فکر کنند. وجود مولفه انگیزه در کودکانی که دچار اختلالات یادگیری هستند نیز بسیار مهم و قابل توجه است. چرا که می‌تواند به دانش آموز کمک کند در عین وجود یک مشکل، با انگیزه بالا بر مشکل خود فائق آید.

سوالات متداول

۱- منابع انگیزش و یا انگیزه چیست؟

انگیزه می تواند از منابع مختلفی ناشی شود. افراد ممکن است با انگیزه‌های بیرونی یا درونی برانگیخته شوند. سایر منابع انگیزه عبارتند از کنجکاوی، خودمختاری، اعتبار هویت و باورهای فرد، ایجاد یک تصویر مثبت از خود و تمایل به اجتناب از آسیب‌ها احتمالی.

۲- منظور از انگیزش در روانشناسی چیست؟

انگیزش از کلمه انگیزه گرفته شده است که به نیازها، خواسته‌ها، تمایلات و یا اغراض یک فرد اشاره می‌کند. به طور کلی انگیزش در روانشناسی فرآیند برانگیختن افراد برای اقدام به منظور دستیابی به هدف تعریف می‌شود. برای مثال، عناصر روانشناختی که به رفتار افراد در زمینه اهداف شغلی منجر میشوند ممکن است میل به دستیابی به پول و ارتقا باشد.

۳- 3 مفهوم اساسی انگیزه چیست؟

سه عنصر کلیدی در تعریف کلی از انگیزه و یا انگیزش، عبارتند از تلاش، اهداف سازمانی و نیازها.  عنصر تلاش، معیاری از شدت و پافشاری است. به این معنا که وقتی کسی انگیزه دارد، سخت تلاش می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

Please enter your comment!
Please enter your name here