روانشناسی شناختی
آنچه در این مقاله می خوانید
ذهن انسان شبکه ای جذاب از افکار، خاطرات و ادراک است. روانشناسی شناختی به مطالعه این موضوع میپردازد که چگونه این فرآیندهای ذهنی ممکن است بر رفتار انسان اثر گذار باشد. این مقاله به بررسی بیشتر درباره روانشناسی شناختی، و تاثیر آن در علم روانشناسی و پیرامون آن میپردازد. در ادامه این مطلب با ما همراه باشید.
روانشناسی شناختی چیست؟
روانشناسی شناختی یا cognitive psychology شاخه ای از روانشناسی است که به مطالعه نحوه تفکر افراد اختصاص دارد. دیدگاه شناختی در روانشناسی بر نحوه تأثیر متقابل تفکر، احساسات، خلاقیت و تواناییهای حل مسئله بر چگونگی و چرایی تفکر شما تمرکز دارد. در روانشناسی شناختی انواع مختلف هوش را اندازه گیری میشود، نحوه سازماندهی افکار تعیین شده و در نهایت اجزای مختلف شناخت را با هم مقایسه میکند.
افکار مرتبط به این حوزه میتوانند خودآگاه یا ناخودآگاه باشند؛ برای مثال ما ممکن است آگاهانه تلاش کنیم تا توجه خود را به یک کلاس درس متمرکز کنیم، اما عبور افراد از جلوی در کلاس میتواند باعث تغییر ناخودآگاه ما در جای دیگری شود.
بسیاری از روانشناسان شناختی به این رشته به عنوان رویکرد روانشناسی شناختی سنتی و همچنین علوم اعصاب شناختی اشاره میکنند. علوم اعصاب شناختی رشتهای است که از روشهای تصویربرداری عصبی برای بررسی فرآیندهای شناختی استفاده میکند و همپوشانیهای زیادی با روانشناسی شناختی دارد. این دو رشته هر دو رویکرد و جهانبینی مشابهی دارد و مسیری را که برای تجسم فعالیت مغزی مرتبط افکار درونی وجود دارد را ارائه میدهند.
هدف روانشناسی شناختی چیست؟
هدف اصلی روانشناسی شناختی مطالعه نحوه دریافت و کارکرد ذهنی انسان از دانش و اطلاعات به دست آمده است. به صورت دقیق تر میتوان گفت که عملکرد آن درست شبیه یک پردازنده کامپیوتری است. پیش فرض اصلی پشت نظریه شناختی این است که راه حلهای مسائل مختلف به شکل اکتشافی، الگوریتم یا بینش است. حوزههای کلیدی مورد علاقه پژوهشی در بحث روانشناسی شناختی شامل حافظه، توجه، ادراک، یادگیری، تفکر، زبان، طبقه بندی و… میباشد.
نقاط قوت روانشناسی شناختی چیست؟
یکی از نقاط قوت و ویژگی مثبت رویکرد شناختی این است که همیشه از روشهای تحقیقاتی استفاده میکند که بسیار اصولی و دقیق هستند. این مسئله محققان را قادر سازد تا فرآیندهای شناختی را در روند کار خود مورد استفاده قرار دهند و استنباط کنند. در رویکرد شناختی از آزمایشهای آزمایشگاهی برای تولید دادههای قابل اعتماد و عینی بهره میبرند.
رویکرد شناختی احتمالاً محبوب ترین و پرکاربردترین رویکرد در روانشناسی امروزی محسوب شده و در طیف وسیعی از عملکردها و حوزه های عملی و نظری مورد استفاده قرار میگیرد. همچنین روانشناس شناخت به راحتی با دیگر رویکردها ترکیب میشود. به عنوان مثال:
رفتارگرایی + روانشناسی شناختی = نظریه یادگیری اجتماعی.
زیست شناسی + روانشناسی شناختی = روانشناسی تکاملی.
منظور از انقلاب شناختی یا چیست؟
انقلاب شناختی در واقع یک تغییر فکری در روانشناسی در دهه 1950 بود که بر فرآیندهای ذهنی درونی که رفتار انسان را هدایت میکرد، تمرکز داشت. مطالعه تفکر انسان با توجه به مهارتهای پردازشی از جمله اکتساب زبان، حافظه، حل مسئله و یادگیری، بخس از این رویکرد محسوب میشود. این رویکرد علمیبرای درک نحوه عملکرد مغز، از روانشناسی رفتاری فاصله گرفت و به سمت درک فرآیندهایی رفت که رفتار را هدایت میکنند.
انقلاب شناختی در روانشناسی، دیدگاه جدیدی را در درک رفتار انسان به وجود آورد. تفاوت اصلی بین روانشناسی رفتاری و روانشناس شناخت این است که روانشناسی رفتاری بر رفتارها به عنوان محصول محیط تمرکز میکند، در حالی که روانشناسی شناختی فرایندهایی را که بر رفتار تأثیر میگذارد مطالعه میکند. مدل شناختی مبتنی بر مطالعه علمیرفتارهای درونی است در حالی که روانشناسی رفتاری فقط رفتارهای قابل مشاهده را اندازه گیری میکند.
رویکرد شناختی در آموزش و یادگیری چیست؟
مطالعه روانشناسی شناختی به طرق مختلف بر حوزه آموزش تأثیر دارد. این نوع رویکرد آمادگی ذهنی و بیولوژیکی افراد را در طی مراحل مختلف برای پذیرش اطلاعات مختلف مورد توجه قرار میدهد و مدرسان باید هنگام انتخاب روشهای تدریس به آن توجه کنند. علاوه بر این، معلمان و مربیان سعی میکنند با ارزیابی سبکهای یادگیری ترجیحی که میتواند دیداری، شنیداری یا حرکتی باشد، از رویکرد شناختی برای انتقال آموزش به افراد( دانش آموزان) استفاده کنند.
دلایل مراجعه به روانشناس شناختی
یک روانشناس شناختی به کسانی که میخواهند حافظه یا تمرکز خود را بهبود بخشند یا به افرادی که آسیبهای مغزی دارند کمک میکند. انسان از این طریق میتواند سلامت روانی خود را بهبود ببخشد و زندگی پربارتری داشته باشد.
در ادامه به برخی از دلایلی که افراد به روانشناس شناختی مراجعه می کنند اشاره کرده ایم:
بیماریهای دژنراتیو مغز
زوال عقل، مانند آلزایمر، میتواند باعث شود مغز افراد، عملکردهای شناختی را فراموش کند و بیمار را ملزم کند که همیشه تحت مراقبت کسی باشد. با این حال هیچ روش درمانی دقیقی برای متوقف کردن آن وجود ندارد؛ در این زمان شناخت درمانی میتواند پیش آگهی را کاهش دهد و به بیمار اجازه دهد زندگی طولانی تر و مستقل تری داشته باشد.
آسیب مغزی
آسیب مغزی نیز میتواند باعث مشکلات شناختی شود. برخی از آسیبهای مغزی میتوانند با گذشت زمان بهبود یابند، اما برخی دیگر میتوانند آسیب دائمیایجاد کنند. صدمات مغزی معمولا یا به واسطه تروما به وجود میآیند، یا ممکن است به دلیل نقص در بخش مغز اتفاق بیفتد. فردی که آسیب مغزی دارد و از مشکلات شناختی رنج میبرد میتواند از مراجعه به روانشناس بهره مند شود. زندگی به این شکل می تواند دشواری های خاص خود را داشته باشد. با کمی جستجو و پیدا کردن بهترین روانشناس تهران، نزد آنها بروید تا بتوانید اطرافیانتان را در مسیر بهبودی قرار دهید.
برای مشکلات سلامت روان
بسیاری از مسائل بهداشت روانی وجود دارد که شناخت درمانی میتواند به درمان آنها کمک کند. به عنوان مثال، افکار منفی میتوانند بر افسردگی و اضطراب تاثیر منفی بگذارند. همچنین، افسردگی میتواند بر حافظه و تمرکز شما تأثیر بگذارد. یک روانشناس شناختی میتواند به شما در بهبود این عوامل نیز کمک کند.
مسائل حسی
مسائل ادراکی یا حسی موجود در پیرامون میتواند شما را تحت تاثیر قرار دهد و باعث شود دنیای اطرافتان را متفاوت تجربه کنید. این نوع دیدگاه میتواند به دلیل تروماها، بیماری یا عوامل دیگر باشد. روانکاوی ذهن میتواند به شما کمک کند که مسائل حسی خود را بهبود بخشید و آرامش به زندگی شما بازگردانید.
ناتوانیهای یادگیری
برخی افراد در یادگیری مشکل دارند که ممکن است به دلیل ناتوانی در به خاطر آوردن اطلاعات یا عدم تمرکز باشد. یک روانشناس شناختی به افرادی که دارای ناتوانیهای یادگیری هستند کمک میکند تا مطالعه خود را بهبود بخشند و راههایی برای یادگیری متناسب با نیازهای مشتری بیابند.
برای کسانی که میخواهند بر فوبیا غلبه کنند
داشتن فوبیا خفیف میتواند به شکل جزئی بر زندگی شما تاثیرگذار باشد. با این حال، فوبیای شدید میتواند زندگی شما را دشوار کند. روانشناسی شناختی با آموزش روشهایی برای سازگاری با فوبیا به افراد کمک میکند. این روشها میتواند از روبه رو شدن تدریجی با منبع ترس تا تفکر مثبت متغیر باشد. پس از آن افراد میتوانند یاد بگیرند که چگونه با ترسهای خود مواجه شوند و بر آنها غلبه کنند.
برای کسانی که میخواهند از نظر ذهنی پیشرفت کنند
برای بهره مندی از روانشناسی شناختی، نیازی به آسیب مغزی یا اختلال روانی ندارید. برخی از مشتریان افرادی هستند که در کل مثبت اندیش هستند اما در کنار آن میخواهند در برخی زمینهها نیز پیشرفت کنند. یک روانشناس میتواند نکاتی را برای یادآوری اطلاعات به شما آموزش دهد که میتواند از طرق مختلف برای شما مفید باشد.
چه زمانی باید به روانشناس شناختی مراجعه کنیم؟
اگر اختلالات حسی یا ادراک را تجربه میکنید یا اگر اختلال زبان یا گفتار دارید، میتوانید با یک روانشناس خوب در تهران مشورت کنید . آنها در درمان افراد دارای ناتوانی یادگیری نیز تخصص دارند. روانشناسی شناختی به درمان بیماریهایی مانند زوال عقل و بیماری آلزایمر کمک میکند. همچنین در حوزه آموزش نیز تأثیر دارد، زیرا به معلمان کمک میکند تا تواناییهای یادگیری دانش آموزان خود را ارزیابی کنند و راهبردهای آموزشی مناسب تری را توسعه دهند و تطبیق دهند. در اینجا تفاوت روانشناسی و روانپزشکی مشخص میشود و در واقع روانشناس برای افرادی مناسب است که ترجیح میدهند مشکلات خود را بدون خوردن قرص حل کنند.
برای مشاوره خانواده آنلاین و تلفنی با دکتر مهسا کاشفی زاده میتوانید با شماره تماس 09121433438 از طریق ایمو در تماس باشید.
تاثیرات روانشناسی شناختی بر سلامت روانی
روانشناسی شناختی ابزار مفیدی در درمان بیماریهای روانی مانند اضطراب ، افسردگی و اختلالات خوردن محسوب می شود. به عنوان مثال، در درمان افسردگی خفیف، روانشناسی عمومی، علاوه بر داروهای ضد افسردگی، درمان را برای بیماران توصیه میکند، که میتوانند یاد بگیرند که الگوهای فکری و رفتاری مثبت را به عنوان روشی موثر برای جلوگیری از بازگشت مجدد به حالت افسردگی ایجاد کنند. درمان شناختی رفتاری نتیجه محبوب و مؤثر روانشناسی شناختی است. تاکید میکند که فرآیندهای ذهنی که منجر به رفتار میشود را میتوان تغییر داد ودر طی آن رفتار را نیز مدیریت کرد.
مزایا و معایب روانشناسی در شاخه شناختی
روانشناسی شناختی مجموعه ای از مزایای بالقوه را به بیماران ارائه میدهد، از افزایش دامنه توجه تا کاهش اضطراب و افسردگی. برای دستیابی به این اهداف ، روانشناسی شناختی بر الگوهای فکری بیماران تمرکز میکند و به آنها کمک میکند تا پاسخهای هیجانی غیرمولد را تشخیص دهند و آنها را برای پذیرش پاسخهای جایگزین آموزش دهند. از دیگر مزایایی آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
روانشناسی شناختی به میزان زیادی علمی است و عمدتاً مبتنی بر آزمایشات آزمایشگاهی است. این بدان معناست که نتایج آن به احتمال زیاد قابل اعتماد هستند، زیرا مقادیر زیادی از دادهها جمع آوری و مقایسه میشوند.
کاربردهای زیادی در دنیای واقعی داشته است؛ به عنوان مثال در درمان، یا در تجزیه و تحلیل اظهارات شاهدان در دادگاه کمک کرده است.
مدلهای کامپیوتری را میتوان برای آزمایش ایدههایی ساخت که امکان آزمایش آن روی انسان وجود ندارد. این موضوع از نظر اخلاقی بسیار بهتر از استفاده از انسان یا حیوانات در آزمایشگاه ها می باشد.
در مقابل رویکرد شناختی می تواند معایبی نیز به همراه داشته باشد. از جمله اینکه:
از آنجایی که رویکرد شناختی فقط در فرآیندهای فکری ما به دنبال علل رفتار ما میگردد، تقلیل گرایانه است. در این زمان دلایل احتمالی رفتار ما را که ممکن است ناشی از محیط اجتماعی یا زیست شناسی باشد، نادیده گرفته شود.
آزمایشهای آزمایشگاهی اعتبار زیست محیطی پایینی دارند چرا که موقعیتهای غیرعادی را برای شرکتکنندگان ایجاد میکنند. این موضوع سبب میشود شرکت کنندگان رفتار عجیبی داشته باشند که نمایانگر زندگی عادی نیست. این به معنی آن است که ما نمیتوانیم در مورد تعمیم یافتهها صدر در صد مطمئن باشیم.
رویکرد شناختی از آنجا که سعی میکند قوانینی را در مورد رفتار بیابد که بتواند به کل جمعیت تعمیم دهد، تفاوتهای فردی را نادیده میگیرد. در این رویکرد همه به یک شکل کار میکنند و عواملی که ممکن است افراد را منحصربفرد کند در نظر نمیگیرد.
بیماریهای روان شناختی چیست؟
بیماری های مختلفی وجود دارند و در دسته بندی های متفاوتی قرار میگیرند.
اختلالات رشدی عصبی
این نوع اختلال بیشتر در سنین نوزادی، خردسالی یا بلوغ بروز میکنند و موراد زیر را شامل میشوند:
ناتوانی ذهنی
این نوع وضعیت میتواند سبب ایجاد اختلال و محدودیت در نحوه عملکرد ذهنی و رفتاری باشد. وجود این ناتوانی میتواند در میزان هوش تاثیر بگذارد و مهارت های عملی روزمره را تحت تاثیر قرار دهد.
تاخیر تکاملی کلی
این نوع اختلال در رده سنی زیر 5 سال اتفاق می افتد و عملکرد های شناختی، اجتماعی، گفتاری و گاها حرکتی را مختل میکند. البته این اختلال میتواند تا رسیدن به سن مورد نظر یک تشخیص موقت محسوب شود.
اختلال ارتباطی
این نوع اختلال در درک، تشخیص و نحوه استفاده از زبان و گفتار اثر گذار است. اختلال ارتباطی خود به چهار گونه مختلف تقسیم میشود:
- اختلال زبانی
- اختلال آواهای گفتاری
- اختلال ارتباط اجتماعی
- لکنت
- اختلال اوتیسم، اختلال بیش فعالی، کم توجهی یا (ADHD)، اختلال دو قطبی و شیدایی جزو این نوع اختلالات قرار میگیرند.
دوره افسردگی
در این زمان انگیزه افراد برای انجام کارهای معمول به شدت کاهش می یابد و میتواند سبب بروز افکار خودکشی در افراد شود.
اختلال اضطراب
نگرانی و اضطراب بیش از حد به گونه ای که زندگی عادی افراد را تحت تاثیر خود قرار دهد. اختلال اضطراب فراگیر، ترس از مکان های شلوغ، اختلال اضطراب اجتماعی، فوبیای خاص و.. همگی جزوی از این اختلال محسوب میشوند.
از دیگر بیماری های روان شناختی میتوان به اختلالات عصبی، اختلال اضطراب جدایی، اختلال اضطراب پس از سانحه (PTSD) و بیشمار اختلال دیگر اشاره کرد. با مراجعه به روانشناسی بالینی تا حد زیادی میتوانید به رفع این اختلالات کمک کنید.
رفتاردرمانی شناختی چیست؟
درمان شناختی رفتاری (CBT) نوعی درمان روانشناختی است که برای بخش وسیعی از اختلالات از جمله افسردگی، اضطراب، اعتیاد به مصرف الکل و مواد مخدر، مشکلات بین زوجین و بیماریهای روانی شدید مؤثر است. مطالعات تحقیقاتی متعدد نشان میدهد که CBT منجر به بهبود قابل توجهی در عملکرد و کیفیت زندگی میشود. در بسیاری از مطالعات نشان داده شده است که CBT به همان اندازه که دیگر روش های روان درمانی یا داروهای روانپزشکی موثر است، عمل کند.
درمان CBT معمولاً شامل تلاشهایی برای تغییر الگوهای تفکر است. این استراتژیها شامل:
یادگیری شناخت تحریفهای خود در تفکر که باعث ایجاد مشکلات میشود و سپس ارزیابی مجدد آنها در پرتو واقعیت.
درک بهتر رفتار و انگیزه دیگران.
استفاده از مهارتهای حل مسئله برای رویارویی با موقعیتهای دشوار.
یادگیری برای ایجاد حس اعتماد بیشتر نسبت به تواناییهای خود.
درمان CBT همچنین معمولاً شامل تلاشهایی برای تغییر الگوهای رفتاری است. این استراتژیها شامل:
مواجهه با ترسهای خود به جای اجتناب از آنها.
آماده شدن برای رویارویی با تعاملات مشکل ساز با دیگران.
یادگیری آرام کردن ذهن و آرام کردن بدن.
البته CBT از همه این استراتژیها استفاده نمیکنند.
درمانگران CBT بر آنچه در زندگی فعلی فرد میگذرد تاکید میکنند، نه آنچه که منجر به مشکلات او شده است. مقدار مشخصی از اطلاعات در مورد گذشته افراد مورد نیاز است، اما تمرکز اصلی در درجه اول بر حرکت رو به جلو در زمان برای ایجاد راههای موثرتر برای مقابله با زندگی است.
روانشناسان شناختی چه کسانی هستند؟
شاید برای شما این سوال پیش بیاید که در روانشناس کیست و در این رویکرد چگونه عمل خواهد کرد؟ روانشناسان شناختی تحقیقات بالینی، آموزش و تمرین بالینی را برای بهبود بیماران انجام میدهند. آنها از مطالعه نحوه تفکر و پردازش اطلاعات افراد برای کمک به آنها استفاده میکنند تا راههای جدیدی برای مقابله با رفتارهای مشکل ساز و داشتن زندگی بهتر ایجاد کنند. روانشناسان شناختی دانش ویژه ای از تحلیل رفتار کاربردی، رفتار درمانی، نظریههای یادگیری و نظریههای پردازش هیجانی دارند.
مسئولیتهای اصلی روانشناسان شناختی با توجه به نوع نقشی که انجام میدهند متفاوت است. با این حال، برخی از وظایف معمول شامل موارد زیر میباشد:
- برگزاری جلسات درمانی با مراجعین.
- کار با بیمارانی که با اختلالات حسی، حافظه یا سایر اختلالات شناختی روبرو هستند.
- ارزیابی کودکان برای تشخیص و درمان اختلالات رشدی.
- تدریس روانشناسی در مؤسسات آموزشی.
- برگزاری کلاسهای مدیریت خشم یا سایر کلاسهای بهبود رفتار.
- تحقیق در مورد تفاوت بین پردازش انسانی و مبتنی بر کامپیوتر.
- طراحی مطالعات شناخت انسان و انتشار یافتهها.
- مشاوره با شرکتهای خصوصی در زمینه توسعه محصول.
سوالات متداول
چه کسی روانشناسی شناختی را پایه گذاری کرد؟
اولریک نایسر را بنیانگذار روانشناسی شناختی میدانند. او اولین شخصی بود که این اصطلاح را نامگذاری کرد و رشته روانشناسی شناختی را به نوعی تعریف کرد. تمرکز و علاقه اولیه او در بخش های ادراک و حافظه بود، اما بعدتر او ادعا کرد که تمام جنبههای تفکر و رفتار انسان با مطالعه شناخت ارتباط دارند.
علوم اعصاب شناختی چه تفاوتی با روانشناسی شناختی دارد؟
با این که این دو باهم شباهتهای بسیاری دارند، تفاوتهای مهمی بین علوم اعصاب شناختی و روانشناسی شناختی وجود دارد. روانشناسی شناختی بر فرآیندهای تفکر تمرکز دارد، اما علوم اعصاب شناختی بر یافتن ارتباط بین تفکر و فعالیت خاص مغز متمرکز است. علوم اعصاب شناختی همچنین به زیست شناسی پایه که بر نحوه پردازش اطلاعات تأثیر میگذارد نیز میپردازد.
روانشناسی شناختی و تجربی چگونه به هم مرتبط هستند؟
روانشناسی شناختی در واقع نوعی از روانشناسی تجربی محسوب میشود. روانشناسان شناختی از روشهای تجربی کمک میگیرد تا به واسطه آن عملکردهای ذهنی درونی که در رفتار نقش دارند را مطالعه کند.