
بحران میانسالی چیست؟ نشانهها و علل این بحران
آنچه در این مقاله می خوانید
بحران میانسالی یکی از پدیدههای جامعهشناختی است که تأثیر گستردهای بر زندگی افراد دارد. این بحران، معمولاً در سنین میانسالی آغاز میشود و با احساس ناراحتی، تردید و افت اعتماد به نفس همراه است. در واقع، بحران میانسالی به مرحلهای از تغییرات فردی و روانی اشاره دارد که ممکن است باعث نگرانی و اضطراب شخص شود. شاید همچنان این که بحران میانسالی چیست به صورت واضح مشخص تعریف نشده باشد. در این مقاله، قصد داریم به بررسی عوامل موثر در بحران میانسالی به همراه نشانهها و عللی که این بحران را تحت تأثیر قرار میدهند و به صورت کلی به این مسئله که دقیقا بحران میانسالی چیست بپردازیم. بررسی این موضوع میتواند به درک بهتری از این فرآیند کمک کرده و افراد را قادر به مدیریت و سازگاری بهتر با این دوره از زندگی خود کند.
بحران میانسالی چیست؟
بحران میانسالی اغلب بهعنوان دورهای از تأمل در خود ، پرسشگری و آشفتگی عاطفی دیده میشود که میتواند در اواسط بزرگسالی رخ دهد و معمولاً برای افراد 40 و 50 ساله یا حتی 60 ساله اتفاق میافتد. بحران میانسالی اغلب در سه مرحله آشکار می شود: محرک، جستجوی معنا و پذیرش.
محرک: محرک بحران میانسالی “چیزی” است که شما را وادار می کند متوقف شوید و فکر کنید. این می تواند یک اتفاق مهم، ترس از سلامتی، تنهایی ، شکست شغلی یا حتی ترک فرزندان از خانه باشد. این رویداد محرک میتواند زنجیرهای از افکار و احساسات را جرقه بزند و منجر به احساس ناراحتی در مورد زندگی شما شود.
جستوجوی معنا: پس از محرک، معمولاً دورهای از خود تأملی شدید و جستجو برای معنا و هدف وجود دارد . ممکن است شروع به زیر سوال بردن انتخاب های زندگی یا نقش خود در زندگی دیگران کنید. این زمانی است که بسیاری شروع به جستجوی معنای عمیقتر، کشف علایق یا سرگرمیهای جدید و در نظر گرفتن تغییراتی میکنند که میتواند رضایت بیشتری به همراه داشته باشد.
پذیرش: در نهایت مرحله پذیرش فرا می رسد. پذیرش به این معنا نیست که از گذشته خود دست بکشید یا به دنبال اهداف آینده باشید، بلکه به این معناست که زندگی کنونی را در آغوش گرفته اید، با زمان حال صلح کنید و به آینده امیدوار باشید. این زمانی است که ممکن است با یافتن یک حس جدید از هدف یا جهت، احساس قدرت کنید.
عبارت “بحران میانسالی” ممکن است همراه با بار باشد، اما این یک مرحله طبیعی از سفر یک فرد است. این در مورد تمرکز بر گذشته یا ترس از آینده نیست، بلکه در مورد درک بهتر خود و لذت بردن از زندگی با جهتی جدید و کامل است. در صورتی که احساس میکنید با بحران میانسالی درگیر هستید می توانید با مشاوره فردی از طریق دکتر مهسا کاشفی زاده خدمات روانشناسی دریافت کنید.
چرا بحران میانسالی اتفاق میافتد؟
بیشتر اوقات، بحران های مرتبط با سن زمانی شروع می شود که شما درباره مرگ و میر خود تفکر میکنید و با محدودیت های سنی روبرو می شوید. بسیاری از مردم جوانی را با ارزش ترین کالا می دانند. طیف گسترده ای از محصولات و روش های ضد پیری موجود در بازار به تأکید بر این ایده کمک می کند که شما باید جوانی یا سلامتی و ظاهر را به هر قیمتی حفظ کنید. مفروضات فرهنگی در مورد سن نیز وارد عمل می شوند. افراد معمولاً پیری را با تغییرات جسمی و ذهنی ناخواسته مرتبط می دانند، مانند:
افزایش وزن
سلامتی ضعیف و درد
کاهش جذابیت و میل جنسی
رابطه تغییر می کند
از دست دادن حافظه
از دست دادن امنیت مالی و درآمد
با نزدیک شدن به سالهای میانسالی، ممکن است قبل از اینکه فرصتی برای تجربه کامل زندگی داشته باشید، از پیر شدن بترسید به خصوص اگر هنوز به نقاط عطف یا اهداف شخصی خاصی نرسیدهاید، مانند خرید خانه، ازدواج، یا انتشار کتاب رمان. در عین حال، همان نقاط عطفی که به دست آوردهاید نیز میتواند باعث ناراحتی میانسالی شود. برای مثال والدینی که خود را با نقش خود به عنوان والدین تعریف می کنند، ممکن است وقتی فرزندانشان خانه را ترک می کنند، احساس از دست دادن و بی هدفی کنند.
آیا بحران های میانسالی واقعی است؟
بحران میانسالی در واقع بسیار واقعی است، اگرچه تأثیر و شیوع آن در فرهنگ عامه ممکن است به طرز چشمگیری اغراق آمیز باشد. با استقبال از این مفهوم، رسانه ها شروع به ترویج آن کردند. خرید اتومبیل های ورزشی، پوشیدن لباس های گران قیمت و دنبال کردن روابط عاشقانه با زنان جوان تر، همه رفتارهایی هستند که با بحران میانسالی مرتبط هستند. در واقع، تنها 10 تا 20 درصد از افراد گزارش می دهند که بحران میانسالی را تجربه می کنند. بقیه در میانسالی با رضایت نسبی پیشرفت می کنند. اگرچه آنها نیز ممکن است با یک منحنی شادی U شکل مواجه شوند، اما معمولا به بحران نزدیک نمی شود.
علائم بحران میانسالی چیست؟
درک نشانههای بحران میانسالی در مراحل اولیه میتواند به شما کمک کند تا به احساسات و سوالاتی که پیش میآیند رسیدگی کنید. تصدیق احساساتتان اولین قدم به سوی کشف علت اصلی است و میتوانید از این بینش برای تبدیل فرصتی برای رشد و خودسازی استفاده کنید.
- افزایش اضطراب: گاهی افزایش احساسات اضطراب میتواند نشانهای از ورود به بحران میانسالی باشد. وقتی نگرانیهای زندگی روزمره، ابعاد جدیدی به خود میگیرند و شما بیشتر در مورد آیندهای نامعلوم یا موقعیت خود در این جهان نگرانی میکنید.برخی از این علائم ممکن است با علائم افسردگی نیز مشترک باشد.
- بیقراری و عدم تعادل: احساس بیقراری یکی از ویژگیهای رایج بحران میانسالی است. این احساس آغازگری است برای تغییراتی که نیاز به رخدادن دارد، اما هنوز به طور کامل نمیتوانید از طریق آنها اقدام کنید.
- ناتوانی زندگی: در این دوره ممکن است احساس کنید که با وضعیت واقعیت زندگیتان ارتباطی ندارید. نارضایتی از بخشهای مختلف مانند شغل، روابط و حتی تصمیمات گذشته، نقطه اعتراض شما میشود. این احساس عمیق قطع ارتباط، فروپاشی و ناامیدی را به همراه دارد، حتی اگر به نگاه اول، همه چیز در زندگی شما خوب به نظر برسد.
- اشتیاق به تغییرات قابل توجه: حس یک نیاز به تغییرات جدید و قابل توجه در زندگی، میتواند نمایانگر ورود به بحران میانسالی باشد. این تمایل میتواند شامل تغییرات بزرگی مثل تغییر شغل، مکان زندگی یا حتی کشف سرگرمیهای جدید باشد. جویایی عمیقتر برای یافتن اهداف و احساسات جدید، اغلب این تمایل به تغییر را هدایت میکند.
در کل، بحران میانسالی یک فرصت بزرگ برای شناخت بهتر خود، رشد و تحول است که با درک نشانههای آن میتوانید با همه تلاش و انگیزه به سوی یافتن روشهای سازنده برای مقابله و پیشروی در این دوره از زندگی بپردازید.
علل بحران میانسالی چیست؟
اینکه آیا توضیحی بیولوژیکی برای تغییراتی که بسیاری از ما با نزدیک شدن به دوران میانسالی دچار آن می شویم، وجود دارد یا خیر، همچنان نامعلوم است. اما علل بحران میانسالی اغلب می تواند به ترکیبی از عوامل مرتبط با خود ما مرتبط باشد. این علل شامل موارد زیر است، اما به آنها محدود نمی شود.
- تحریکات بیرونی: گاهی اوقات، انتظارات اجتماعی، استانداردهای فرهنگی یا تأثیر همسالان ممکن است فرد را به سوی بحران میانسالی سوق دهد. دنیای پیرامون ما اغلب مسیرها و نقاط عطفی را تعیین میکند که ما تصور میکنیم باید آنها را پیروی کنیم. هنگامی که زندگی ما با این موارد سازگاری نداشته باشد، ممکن است احساس نارضایتی به وجود آید.
- رویدادهای مهم زندگی: وقایعی همچون طلاق، از دست دادن شغل، یا جدایی از فرزندان میتواند منجر به بروز بحران میانسالی شود که موجب فکری عمیق و سوالاتی در فرد میشود.
- مشکلات حل نشده گذشته: مسائل حل نشده گذشته، مانند وقایع چالشبرانگیز در کودکی، جوانی، یا رویاها و اهداف ناکام میتواند در دوران میانسالی دوباره به یاد فرد آورده شوند و علت بروز بحران شوند.
- نگرانیهای مرتبط با پیری: پیری بخش طبیعی از زندگی است، اما ممکن است نگرانیهایی ایجاد شود که موجب بروز بحران میانسالی گردد. تغییرات فیزیکی نظیر یائسگی یا افت سلامتی در خود یا عزیزان میتواند احساسات و سوالات زیادی به وجود آورد.
- سوالات هویتی: دوره میانسالی معمولاً سوالاتی را درباره هویت شخصی و ارزشهای فرد به وجود میآورد. فرد ممکن است درباره دستاوردها، اهداف و ارزشهایی که برای جامعه ارزشمند هستند تفکر کند. در صورتی که احساس نیاز به کمک از طریق یک روانشناس حرفه ای میکیند، می توانید از طریق مشاوره آنلاین با دکتر مهسا کاشفی زاده در ارتباط باشید
پیامدهای بحران میانسالی
همانطور که از نام آن پیداست، بحران میانسالی می تواند چالش برانگیز و ترسناک باشد. ممکن است احساس غم، گناه، عصبانیت، بی حوصلگی، شرمساری، حسادت یا سایر احساسات ناراحت کننده داشته باشید. علاوه بر این، بحرانهای میانسالی میتوانند باعث تصمیمگیری تکانشی شوند و بر روابط شما با خانواده، دوستان، همسران یا کارفرمایان تأثیر بگذارند. بحران میانسالی همچنین میتواند باعث سایر بیماریهای روانی مانند اختلال افسردگی اساسی (MDD) یا اختلالات اضطرابی شود.
بحران های میانسالی می توانند باعث ایجاد احساس انزوا شوند. از آنجا که آنها اغلب شامل نارضایتی، گناه یا کناره گیری از خانواده و دوستان هستند، ممکن است احساس تنهایی کنید. بسیاری از آنها احساس خجالت یا شرمساری می کنند، و این مسئله مدیریت آن را بیش از پیش چالش برانگیز می کند. این میتواند جستجوی کمک یا یافتن استراتژیهایی را که به شما در مدیریت، کنار آمدن و حل بحران میانسالی کمک میکند، سختتر کند.
روانشناسی بحران میانسالی
بحران میانسالی اغلب به دلیل مسائل حلنشده گذشته و یا تمایل به عمل بر اساس انگیزهای غیرفعال رخ میدهد. اگر فردی اعتماد به نفس پایینی دارد یا نیاز به رقابت با کسانی دارد که احساس می کند زندگی مطلوب تری دارند، ممکن است تمایل به رفتارهای بحران میانسالی را افزایش دهد.
آنیسا هنسون، دکترای مشاوره نیز این تغییر زندگی را به عنوان تغییری توضیح می دهد که اغلب با ” اضطراب زیاد ، شک به خود، افسردگی و اضطراب وجودی” همراه است. او می گوید که برای مردم عادی است که انتخاب های زندگی خود را دوباره ارزیابی کنند و تصمیماتی بگیرند که برای آنها “خارج از شخصیت” است. در این نقطه است که رفتار تکانشی ممکن است وارد زندگی شود و ترک شغل، شروع یک رابطه جدید یا درگیر شدن در فعالیت های پرخطرتر ممکن است رخ دهد.
بحران میانسالی در زنان
در جامعه امروز، مفهوم بحران میانسالی در زنان به یک شکل جدید و متفاوت پوشیده است. زنان نه تنها با روزگار و سن میانسالی خود دستخوش ناتوانیها و ترسهای خاصی میشوند، بلکه فشارهای اجتماعی و فرهنگی نیز بر تجربیات آنان تأثیر میگذارد.
در این فرآیند، زنان با دغدغههایی همچون حفظ زیبایی، جوانی و جذابیت روبرو هستند که ممکن است به خاطر بحران میانسالی یا ترس از پیری نهایت ناکامی را تجربه کنند. از آنجا که زنان در برخی موارد بیشتر به اعمال زیبایی روی میآورند، میتوان با این نکته مواجه شد که آیا این تدابیر جز برآورده ساختن نیازها و امیدها در برابر فراز و نشیبهای بحران میانسالی زنان خواهد بود یا خیر.
بحران میانسالی در مردان
مفهوم بحران میانسالی، به ویژه بحران میانسالی در مردان، اغلب تصاویری از تغییرات شدید زندگی و بحران های عاطفی را به همراه دارد. با این حال، ریشه های آن در بافت های تاریخی و اجتماعی گسترده است. بحران میانسالی یک چالش مهم سلامت روان است که می تواند باعث شود بسیاری از مردان رضایت از زندگی خود را زیر سوال ببرند و ممکن است به آشفتگی عاطفی عمیق منجر شود.
عوامل مختلفی از جمله رکود شغلی، پیری یا رویدادهای مهم زندگی می توانند این بحران را تحریک کنند. در حالی که علائم می توانند به طور گسترده ای متفاوت باشند، اغلب شامل تغییرات در خلق و خو، رفتار و گاهی اوقات سلامت جسمانی می شوند.
نکات و تکنیک های مقابله با بحران میانسالی
تغییر می تواند دشوار باشد. اما عبور از بحران میانسالی را میتوان با رویکردهای صحیح آسان کرد. مواجهه با بحران میانسالی با رویکردی پیشگیرانه می تواند به رشد شخصی، خودآگاهی و در نهایت زندگی رضایت بخش تر منجر شود در ادامه به برخی از نکات و تکنیک های مقابله با بحران میانسالی اشاره خواهیم کرد:
۱- احساسات خود را بپذیرید
احساسات خود را در آغوش بگیرید و بپذیرید؛ به یاد داشته باشید، احساس عدم اطمینان یا اضطراب مشکلی ندارد. داشتن یک دفتر خاطرات می تواند به شما کمک کند تا احساسات خود را بپذیرید.
- آنچه را که در کنترل شماست (و خارج از آن) شناسایی کنید
تشخیص دهید چه چیزی را می توانید تغییر دهید و چه چیزی را نمی توانید تغییر دهید. انرژی خود را روی مناطقی متمرکز کنید که می توانید تفاوت ایجاد کنید.
- هدف خود را دوباره تعریف کنید
به آنچه برای شما شادی و رضایت می آورد فکر کنید. ممکن است زمان خوبی برای کشف علایق جدید یا احیای مجدد علایق قدیمی باشد..
- اهداف قابل دستیابی را تعیین کنید
اهداف واقع بینانه ای را ایجاد کنید که با حس جدید شما از هدف هماهنگ باشد. آنها را به مراحل کوچک و قابل مدیریت تقسیم کنید. هر زمان که ممکن است، بهتر است اهداف هوشمند (کوچک، قابل اندازه گیری، قابل دستیابی، مرتبط و محدود به زمان) را تعیین کنید تا خود را برای موفقیت آماده کنید.
- در فعالیت های معنادار شرکت کنید
در فعالیت هایی شرکت کنید که زندگی شما را غنی می کند و شما را با دیگران مرتبط می کند . چه داوطلب شوید، چه پیوستن به یک باشگاه، یا صرف وقت گذراندن با عزیزان، آنچه را که قلب شما را راضی می کند بیابید.
- مراقبت از خود را در اولویت قرار دهید
مطمئن شوید که خوب غذا می خورید، به طور منظم ورزش می کنید، استراحت می کنید و خواب کافی دارید. درگیر شدن در تکنیک های آرامش بخش مانند تمرکز حواس، مدیتیشن یا یوگا نیز می تواند مفید باشد. به یاد داشته باشید، خودمراقبتی در مورد زیادهروی نیست، بلکه ایجاد یک روال است که به حفظ سلامت جسمی، عاطفی و روانی کمک میکند .
- در صورت نیاز به دنبال کمک حرفه ای باشید
به یاد داشته باشید که جستجوی کمک حرفه ای همیشه گزینه خوبی است. درمان یا مشاوره می تواند پشتیبانی و بینش هایی را در حین عبور از بحران میانسالی ارائه دهد.
بهترین زمان مراجعه به مشاور در دوران بحران میانسالی
اگر در دوران میانسالی دچار یک بحران روانی شدید، نباید متفاوت از هر بحران عاطفی دیگری با آن رفتار کنید. اگر علائم ناراحت کننده ای را تجربه کردید که عملکرد شما را مختل می کند، از متخصص کمک بگیرید. در اینجا مواردی وجود دارد که باید با پزشک خود صحبت کنید یا با یک متخصص سلامت روان تماس بگیرید:
ناراحتی عاطفی شما توانایی خواب شما را مختل می کند یا بر اشتهای شما تأثیر می گذارد
شما نمی توانید در محل کار تمرکز کنید یا به دلیل ناراحتی خود مجبور به تماس بیمار شده اید
استرس یا خلق و خوی شما بر روابط شما تأثیر می گذارد، مانند افزایش دعوا با شریک یا خواهر یا برادر
علاقه خود را به فعالیت های اوقات فراغت و سرگرمی ها از دست داده اید
اگر به ایجاد برخی تغییرات عمده در زندگی فکر می کنید، مانند پایان دادن به یک رابطه طولانی مدت، تغییر شغل
صحبت با یک متخصص بهداشت روان قبل از انجام تصمیم های بزرگ می تواند کمک کننده باشد. در صورتی مه هر یک از موارد شامل حال شما میشوپ می توانید از دکتر مهسا کاشفی زاده کمک بگیرید.
نتیجه گیری
بحران میانسالی میتواند یک دوره انتقال ناخوشایند باشد، اما لازم نیست دائمی باشد یا زندگی را تغییر دهد. شناسایی مشکل و استفاده از مهارت های مقابله ای سالم می تواند به اطمینان از روان تر شدن روند کمک کند. افراد در این دوره ممکن است با تصمیمگیریهای دشوار مواجه شوند، احساس کنند که زندگی شان در حال تغییرات بزرگ است و به دنبال پیدا کردن معنای واقعی زندگی شان باشند.
روانشناسی به عنوان یک ابزار موثر میتواند افراد را در مقابله با چالشهای بحران میانسالی یاری دهد. بهتر است افراد در این دوره از زندگی خود به مشاوره روانشناسی مراجعه کنند تا بتوانند با بهترین راهحلها و استراتژیهای ممکن این دوره را بهتر مدیریت کنند. دکتر مهسا کاشفی زاده، به عنوان یک روانشناس با تجربه میتواند به عنوان یک منبع قابل اعتماد در ارائه راهکارهای مناسب برای افراد در بحران میانسالی باشد.
سوالات متداول
نشانه های بحران میانسالی چیست؟
علائم بحران میانسالی می تواند از فردی به فرد دیگر متفاوت باشد. به طور کلی، آنها می توانند شامل احساس اضطراب، بی قراری، نارضایتی از زندگی و تمایل شدید برای تغییرات مهم زندگی باشند. افرادی که دچار بحران میانسالی می شوند ممکن است انتخاب های زندگی خود را زیر سوال ببرند و به مسیرهای جدیدی فکر کنند. تشخیص زودهنگام این علائم می تواند به شما کمک کند تا به طور موثرتری در این مرحله حرکت کنید.
بحران میانسالی از چه سنی شروع می شود؟
بحران میانسالی معمولاً در اواسط بزرگسالی اتفاق میافتد، اغلب در سنین 40 تا 60 سالگی. با این حال، این بحران به شدت به سن خاصی وابسته نیست و میتواند زودتر یا دیرتر اتفاق بیفتد. این بیشتر در مورد مرحله زندگی و چالش ها یا سوالاتی است که با آن همراه است تا یک سن خاص.
5 مرحله بحران میانسالی چیست؟
مراحل بحران میانسالی می تواند بین افراد متفاوت باشد و همه مدل ها بر روی تعداد خاصی از مراحل توافق ندارند. با این حال، یک مدل 5 مرحله ای می تواند چیزی شبیه به این باشد:
انکار: در ابتدا، ممکن است احساس بیقراری یا نارضایتی را انکار کنید و آنها را به عوامل خارجی یا شرایط موقت نسبت دهید.
خشم: با ظهور واقعیت، ممکن است نسبت به خود، دیگران یا موقعیتهایی که به بحران کمک میکنند یا خشم داشته باشید.
چانه زنی: این مرحله ممکن است شامل تلاش برای رفع سریع یا تغییرات شدید برای دور زدن بحران باشد.
افسردگی: علائم افسردگی مانند احساس ناراحتی یا ناامیدی ممکن است با آشکارتر شدن شدت بحران رخ دهد.
پذیرش: در نهایت، کنار آمدن با بحران میانسالی و برداشتن گامهای پیشگیرانه برای عبور از آن، منجر به خودشناسی و رشد شخصی میشود.